به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هوژان، اقدام امامی پس از حمله اسرائیل به ساختمان شیشهای صداوسیما شجاعانه بود، اما اینکه او در جایگاه قهرمان ملی قرار گیرد و محور یک فیلم سینمایی شود، پرسشهای جدی ایجاد کرده است. منتقدان میپرسند چرا از میان تمام چهرههای برجسته جنگ ۱۲ روزه، مسئولان فرهنگی سراغ او رفتهاند؟ آیا هدف اصلی این پروژه تقدسبخشی به صداوسیما نیست تا نقدهای جدی علیه این سازمان بیاثر شود؟
از منظر سینمایی نیز انتخاب امامی محل تردید است. قهرمان در یک اثر نمایشی کسی است که کنشهای متهورانه و تداومدار داشته باشد، در حالیکه زندگی امامی بهجز آن لحظه خاص، ویژگی برجستهای ندارد. حتی پس از آن اتفاق، حضور پررنگ او در مراسمها و فضای رسانهای باعث شد خیلی زود به یک سلبریتی یا بلاگر تبدیل شود؛ رفتاری که به گفته منتقدان میراث آن لحظه نمادین را تخریب کرد.
مشکل اصلی فرهنگ در ایران، به باور کارشناسان، نبود استراتژی روشن و گرفتار شدن مدیران فرهنگی در موجهای رسانهای است. به جای پرداختن به قهرمانان ملی در حوزههای علمی، ورزشی یا نظامی، سوژههایی انتخاب میشوند که امکان پروپاگاندای سادهتر و انتقال نگاه ایدئولوژیک دلخواه را فراهم کنند.
از سوی دیگر، همزمانی خبر ساخت فیلم امامی با اقدام صداوسیما در «اهدای قطعاتی از ساختمان شیشهای به بازدیدکنندگان» نشان میدهد این پروژه بخشی از یک فضاسازی بزرگتر برای تطهیر رسانه ملی است؛ تلاشی برای پنهان کردن کاستیها، سقوط مخاطبان و تندرویهای سیاسی. در این میان، قربانیانی مانند معصومه عظیمی و نیما رجبپور که جان خود را در همان حمله از دست دادند، عملاً نادیده گرفته شدهاند.
تجربه نشان داده ساخت چنین فیلمهایی اغلب شکست میخورند، زیرا نه شخصیت اصلی واجد ویژگیهای قهرمان ملی است و نه هدف سازندگان تقویت انسجام اجتماعی. به همین دلیل بسیاری معتقدند بهتر است پیش از ساخته شدن، این پروژه فراموش شود و به جای آن، روایت زندگی کسانی به تصویر کشیده شود که ارزششان به اندازه «کل ایران» است.
- نویسنده : مینوفر چراغی
















































