افزایش نرخ بنزین به ۵۰ هزار ریال (۵ هزار چوق) بار دیگر بحث‌های اجتماعی و اقتصادی را داغ کرده است؛ جایی که مردم برای درک گرانی، آن را با آب معدنی، شیر و حتی تخم‌مرغ مقایسه می‌کنند و طنز تلخ روزگار این است که بنزین هنوز هم از بطری آب ارزان‌تر است.

در خوزستان، جایی که هر بحران پژواکی ملی دارد، غیبت عدالت در پیوند صنعت، دانشگاه و رسانه، بستری برای فساد، تبعیض و بی‌اعتمادی ساخته است. ماجرای مرحوم بالدی تنها یک هشدار نیست؛ فرصتی است برای بازاندیشی در حکمرانی، بازسازی اعتماد عمومی و احیای مرجعیت فکری در استانی که سزاوار آینده‌ای روشن‌تر است.

در دو هفته گذشته، تغییرات لحظه‌ای در ساعات کاری ادارات و مدارس اهواز موجی از سردرگمی میان شهروندان ایجاد کرده است. این تصمیمات متناقض ستاد بحران، به جای حل ریشه آلودگی هوا، خود به بحرانی تازه تبدیل شده‌اند.

تصاویر ماهواره‌ای از اطراف کلان‌شهر اهواز نشان می‌دهد منشأ آلودگی هوا تنها یک عامل نیست؛ مجموعه‌ای از فلرهای نفتی، دود کارخانجات، سوزاندن بقایای نیشکر و آتش‌زدن مزارع، هوای این شهر را به شدت آلوده کرده است.

آقای دکتر پزشکیان! حال که اراده کرده اید جلوی هزینه های بیهوده را بگیرید، تیمی تشکیل دهید تا این هزینه کردهای بیهوده و بحران زا را که ظاهری شبه علم دارند تشخیص داده و جلوی آنها را بگیرید. اهمیت این مسئله از مسئله هزینه دستگاه های بیهوده و بی ثمر کمتر نیست.

شهرام گراوندی در یادداشتی تحلیلی نوشت: ایران به‌عنوان کشوری کثیرالقوم همواره در معرض تهدیدهای قومی و قوم‌گرایانه بوده است؛ اما با تقویت اتحاد ملی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی اقوام می‌توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.

تصویب لایحه حذف چهار صفر از پول ملی در مجلس شورای اسلامی، به‌جای ایجاد ثبات با جهش نرخ ارز همراه شد؛ کارشناسان هشدار می‌دهند اجرای چنین طرحی در شرایط بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواند ناکام بماند و زمینه بازگشت سریع صفرها به پول ملی را فراهم کند.

اقتصاد ایران به نقطه‌ای رسیده که مردم بیشتر توان و انرژی خود را صرف بقا می‌کنند. هشدار کارشناسان درباره تورم سه‌هزار درصدی و دلاریزه شدن اقتصاد، آینده‌ای تلخ و هراس‌آور برای معیشت ایرانیان ترسیم می‌کند.

گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد دولت‌های نهم و دهم در دوران طلایی نفت، حدود ۹۸۰ میلیارد دلار درآمد از چهار منبع اصلی داشته‌اند؛ رقمی که در مقایسه با بودجه عمومی کشور، ۱۵۴ میلیارد دلار مازاد را نشان می‌دهد. اما پرسش اساسی اینجاست: این مازاد درآمد کجا هزینه شد و چرا بخش بزرگی از آن همچنان بلاتکلیف است؟

با عبور نرخ دلار از مرز ۱۲۰ هزار تومان، برخی تحلیلگران از احتمال انفجار قیمت‌ها در بازار مسکن سخن می‌گویند. اما بررسی شرایط نشان می‌دهد رکود سنگین، کاهش قدرت خرید و بی‌اثر بودن مشوق‌های دولتی، مانع جهش‌های شدید در این بازار شده و افزایش قیمت‌ها بیش از آنکه انفجاری باشد، محدود و کنترل‌ناپذیر است.

بیش از یک سال است که انتشار آمار رسمی معاملات و قیمت مسکن متوقف شده و نبود داده‌های معتبر، بازار ملک را در تاریکی مطلق اطلاعاتی فرو برده است؛ وضعیتی که قدرت تحلیل را از کارشناسان گرفته و زمینه‌ساز قیمت‌سازی‌های گسترده توسط دلالان شده است.