هشدار تورم ۳۰۰۰ درصدی؛ کابوس دلاریزه شدن اقتصاد ایران
اقتصاد ایران به نقطهای رسیده که مردم بیشتر توان و انرژی خود را صرف بقا میکنند. هشدار کارشناسان درباره تورم سههزار درصدی و دلاریزه شدن اقتصاد، آیندهای تلخ و هراسآور برای معیشت ایرانیان ترسیم میکند.
دلار ۱۲۹ هزار تومانی؛ پشت پرده زنجیرهای که بازار ارز را به آتش کشید
صعود دلار به ۱۲۹ هزار تومان تنها یک عدد نیست؛ نشانهای است از زنجیرهای معیوب در مدیریت ارزی کشور. از مجوزهای بیمحابای واردات تا ارزهای صادراتی که هرگز به چرخه رسمی بازنمیگردند، همه دست به دست هم دادهاند تا بازار آزاد ارز به نقطهای برسد که هزینه آن مستقیماً از جیب مردم پرداخت شود.
سرنوشت نامعلوم صدها میلیارد دلار درآمد نفتی دولت احمدینژاد
گزارشهای رسمی نشان میدهد دولتهای نهم و دهم در دوران طلایی نفت، حدود ۹۸۰ میلیارد دلار درآمد از چهار منبع اصلی داشتهاند؛ رقمی که در مقایسه با بودجه عمومی کشور، ۱۵۴ میلیارد دلار مازاد را نشان میدهد. اما پرسش اساسی اینجاست: این مازاد درآمد کجا هزینه شد و چرا بخش بزرگی از آن همچنان بلاتکلیف است؟
تورم نقطهای آبان ۱۴۰۴ به ۴۹.۴ درصد رسید
گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد شاخص قیمت مصرفکننده در آبان ۱۴۰۴ به ۴۱۷.۵ واحد رسیده است؛ تورم نقطهای ۴۹.۴ درصد و تورم سالانه ۴۰.۴ درصد ثبت شده و خانوارهای ایرانی به طور میانگین نزدیک به ۵۰ درصد بیشتر از سال گذشته برای کالاها و خدمات مشابه هزینه کردهاند.
خنجر ارزی بر پشت طبقه ضعیف؛ تورم معیشتی با امضای دولت
مصوبه «واردات بدون منشأ ارز» که هیئت دولت آن را بهعنوان راهی برای حذف رانت ارزی معرفی کرد، در عمل به گرانترین تصمیم اقتصادی سال بدل شده است؛ تصمیمی که به جای خشکاندن ریشه فساد، سفره مردم را هدف گرفته و طبقه ضعیف را قربانی کرده است.
تورم خوراکیها به مرز انفجار رسید؛ سفره کارگران خالیتر از همیشه
در مهرماه شاخص سالانه تورم به ۳۸.۹ درصد رسید و خوراکیها با جهش بیسابقه قیمت، از سفره طبقه کارگر حذف شدند؛ هزینه یک وعده غذای ساده برای یک خانواده متوسط کارگری، گاهی سه برابر حداقل دستمزد روزانه است.
سه گره کلیدی در حکمرانی اقتصادی ایران
در حالی که اقتصاد ایران با مجموعهای از بحرانهای مزمن دستوپنجه نرم میکند، بررسیهای تحلیلی هوژان نشان میدهد که ریشه بسیاری از این مشکلات در ساختار تصمیمگیری و حکمرانی اقتصادی داخلی نهفته است. سه گره کلیدی ناهماهنگی نهادی، وابستگی به درآمدهای ناپایدار و فقدان حکمرانی دادهمحور بهعنوان موانع بنیادین در مسیر اصلاحات اقتصادی شناخته میشوند.














































