به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هوژان، بازنشستگی زودهنگام در ایران دیگر به معنای پایان کار نیست؛ بلکه اغلب به آغاز مرحلهای جدید از تلاش برای بقا تبدیل شده است. آمارهای رسمی نشان میدهند که بیش از نیمی از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی پیش از موعد بازنشسته میشوند، اما این تصمیم اغلب با هدف یافتن شغل دوم اتخاذ میشود، نه استراحت یا فراغت.
افزایش تورم، کاهش قدرت خرید و عدم تطابق حقوق بازنشستگی با هزینههای واقعی زندگی، بسیاری از بازنشستگان را به سمت بازار کار غیررسمی سوق داده است. این افراد، با وجود سالها فعالیت در مشاغل سخت و زیانآور، حالا در آستانه سالمندی ناچارند دوباره کار کنند؛ خواه بهعنوان مشاور، خواه در حرفهای کاملاً متفاوت با گذشته.
در این میان، قوانین حمایتی نیز ناکارآمد یا نادیده گرفته شدهاند. قانون کاهش ساعات کاری برای مشاغل آلوده و پرخطر، عملاً اجرا نمیشود و بسیاری از کارگران با اضافهکاریهای سنگین، سلامت خود را قربانی کردهاند. پس از بازنشستگی نیز، اشتغال مجدد میتواند منجر به قطع مستمری شود؛ مگر آنکه در قالب قراردادهای ساعتی و غیررسمی فعالیت کنند.
نظام حقوق و دستمزد نیز با بحران اعتماد مواجه است. در حالیکه تورم واقعی در برخی اقلام ضروری از ۹۰ تا ۱۰۰ درصد فراتر رفته، حقوقها ثابت ماندهاند و حداقلبگیران تنها یکسوم سبد معیشت خانوار را تأمین میکنند. این شکاف، افزون بر آنکه فشار اقتصادی را افزایش داده، نارضایتی اجتماعی را نیز تشدید کرده است.
در چنین شرایطی، بازنشستگی زودهنگام دیگر انتخابی داوطلبانه نیست؛ بلکه واکنشی اضطراری به فرسودگی جسمی، فشار روانی و بحران معیشت است. بازنشستگان، بهجای استراحت، وارد چرخهای بیپایان از کار و نگرانی میشوند؛ چرخهای که با قوانین مبهم، تورم افسارگسیخته و نبود حمایتهای واقعی، هر روز پیچیدهتر میشود.
- نویسنده : مینوفر چراغی

















































