به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هوژان، در دهه گذشته نرخ خودکشی در ایران به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته و تمرکز آن در استانهای غربی، بهویژه ایلام، چشمگیر است. این آمارها بیانگر ضعف ساختارهای حمایتی، کاهش سرمایه اجتماعی و ناکامی سیاستهای اجتماعیاند؛ وضعیتی که نمیتوان آن را به رفتار فردی تقلیل داد.
تحلیل جامعهشناختی
بر اساس نظریه «آنومی» امیل دورکیم، فاصله میان انتظارات فرد و ساختار اجتماعی، احساس پوچی و بیمعنایی ایجاد میکند. در شرایطی که فشارهای اقتصادی و اجتماعی شدید است و حمایت کافی وجود ندارد، احتمال بروز رفتارهای خودویرانگر افزایش مییابد. نظریه سرمایه اجتماعی رابرت پوتنام و مفهوم «ناهمخوانی فرهنگی» نیز همین وضعیت را توضیح میدهند: کاهش پیوندهای اجتماعی و ضعف شبکههای حمایتی، تابآوری روانی و اجتماعی را تخریب میکند.
ایلام؛ نمونه بارز حاشیهنشینی ساختاری
ایلام و دیگر استانهای غربی با فقر چندبعدی، بیکاری مزمن، ضعف زیرساختها و میراث تروماهای تاریخی مواجهاند. این ترکیب، بستری برای بحران جمعی فراهم کرده و افزایش خودکشی، بهویژه در میان جوانان، بازتاب شکست سیستماتیک در حمایت از نسلهاست. کاهش سن خودکشی نیز نشانهای هشداردهنده از فروپاشی تابآوری اجتماعی است.
ضرورت اقدام فوری
ایلام با بالاترین نرخ خودکشی در کشور، نیازمند بررسی علمی و میدانی فوری است. شناسایی عوامل مؤثر مانند فشار اقتصادی، مشکلات خانوادگی، بیکاری و محرومیت اجتماعی میتواند راهگشای سیاستهای پیشگیرانه باشد. خودکشی شاخصی از سلامت جمعی و عدالت اجتماعی است و بیتوجهی به آن آینده توسعه پایدار را تهدید میکند.
افزایش نرخ خودکشی و کاهش سن قربانیان، هشداری جدی برای سیاستگذاران است. این بحران تنها با اقدامات واکنشی حل نخواهد شد؛ نیازمند بازنگری اساسی در شبکههای حمایتی، اصلاح سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی و ارتقای تابآوری روانی جامعه هستیم. خودکشی در ایلام و غرب کشور، بازتاب شکست ساختاری است و پاسخ به آن باید علمی، جامع و فوری باشد.
- نویسنده : مینوفر چراغی


















































